 
								نویسنده : sober
تعداد صفحه : 192
نوع رمان : ترسناک ، معمایی
خلاصه داستان :  بودم دو دقیقه بگذره و زودتر بزنم بیرون .اون   دو دقیقه به اندازه ی دو سال برام گذشت چون  
هیچکس هم حرفی نمیزد و این بدتر منو معذب می کرد.
مسعود که از حالتش میشد فهمید دوست داره کله ی همه شونو نبکنه گفت : چرا ساکتین؟
بفرمائید شیرینی...