نویسنده : نگین شاهپور
موضوع : عاشقانه
تعداد صفحه : 731
معرفی کتاب : داستان در مورد دختری هستش که مادرش رو از دست میده و به دست نامادری میفته و نامادریش اونو مورد آزاد و اذیت قرار میده ولی این وسط یه عشقی گریبان دختر داستانمون رو میگیره که مشکلات زندگیش از اونجا شروع میشه.رمان پرنسس دریای آتشین رو از لاولی بوی دانلود و استفاده کنید...
خلاصه داستان : با صدای در اتاقم دست از درس خوندن برداشتم و اجازه ورود دادم:
مثل همیشه اکرم خانوم بود ( خدمتکار)
جانم اکرم خانوم؟
اکرم خانوم: دخترم ناهار حاضره. گفتن بیام صدات کنم…
چشم میام الان… با لبخندی از اتاق خارج شد…
بلند شدم و به سمت میز آرایشم رفتم و دستی به موهای بلند و مشکیم کشیدم… نگاهی به چهرم انداختم، لبای گوشتی و پوستی سفید و چشمای درشت و سبزآبی… خوشگلی چه فایده ای داره وقتی آرامش نداری؟؟
آهی کشیدمو راهی پایین شدم.
با دیدنش تنم لرزید… صندلی رو به عقب کشیدم.
مثل همیشه دستوری حرف زد:
لیلا :چرا دیر کردی؟ به خاطر تو غذا سرد شد.
آلا: داشتم درس میخوندم ،بعدهم مجبور نبودید منتظر من بمونین.
لیلا: با خشم بلند شد که صندلی یه صدای گوشخراشی ایجاد کرد و ادامه داد: دختره ی گستاخ از کی تا حالا واسه من زبون درآوردی هااان؟
بابا دستش رو گرفت و گفت: آروم باش عزیزم خودم ادبش میکنم و رو به من کرد و گفت: میدونم چیکارت کنم دختره ی بی عقل چه طرز حرف زدن با نامادریته؟
بغضی به گلوم چنگ انداخت و داشت خفه ام میکرد… من که چیز بدی بهشون نگفتم.
بابا: زود باش بیا دست لیلا رو ببوس و ازش معذرت خواهی کن.
10,000 - این محصول تا حالا 0 بار فروخته شده است